جنگ وپزشكي
قسمت زیادی از دانش پزشکی انسانها زمانی حاصل شده، که خبری از ابزارهای پیشرفته کنونی نبود و پزشکان و فیزیولوژیستها با معاینات و ابزارهای ساده، بیماریهای مختلف را نشخیص میداند و درمان میکردند.
مرکز بینایی مغز در قشر پس سری واقع است. اما تا قبل از جنگ جهانی اول، شناخت درستی در مورد قسمتهای مختلف آن وجود نداشت.
راههای بینایی مغز
در واقع نوع خاص سلاحهایی که در جنگ جهانی اول مورد استفاده قرار میگرفت، باعث نقشهبرداری نسبتا دقیق قشر بینایی مغز شد.
پزشکی به نام گوردون هولمز در رأس کسانی بود که در بحبوحه جنگ جهانی اول بین سالهای ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸، در حین درمان مجروحان جنگ، موفق به نقشهبرداری دقیق این ناحیه شد.
گوردون هولمز، دومین نفر از سمت چپ
در زمان وقوع جنگ جهانی اول، سلاحهای جنگی پیشرفت کرده بودند. اما سلاحهای انفرادی به گونهای بودند که زخم حاصل از آنها در ناحیه سر، منجر به ایجاد یک شکاف کوچک در سر و آسیب موضعی مغز میشد و در موارد زیادی مجروحان دچار آسیب منفرد یک ناحیه مغز میشدند.
گوردون هولمز با مطالعه میدان بینایی سربازانی که قشر پسسری مغز آنها دچار آسیب شده بود، موفق به نقشهبردای قشر پسسری شد. او توانست مشخص کند که هر قسمت قشر بینایی مغز، مسئول تحلیل سیگنالهای وارد شده از کدام قسمت شبکیه چشم است.
دیاگرامی که دکتر هولمز از قسمت آسیبدیده مغز یک سرباز کشیده و محل آسیب را با قسمت دچار مشکل در میدان بینایی این بیمار مقایسه کرده است.
چیزی که در آن زمان باعث میشد، قسمت پشتی سر سربازان بیشتر آسیب ببنید، نوع کلاهخود جنگی آنها بود. کلاهخودهای جنگی سربازان در زمان جنگ جهانی اول کوتاه بودند و بیشتر فرق سر را میپوشانیدند و فضای زیادی از پشت کاسه سر را برهنه باقی نگه می داشتند.
"تقدیم به همه خوبان "